هک وبلاگ

سلام بازدیدکننده گرامی

 

  این وبلاگ طی هفته گذشته توسط فردی نامعلوم هک شده و تغییراتی در آن ایجاد و مطالبی حذف شده است لکن با پیگیری های به عمل آمده موفق به بازپس گیری وبلاگ شدیم ولی متاسفانه ایمیل شخصی اینجانب به آدرس shahnazi.amin@gmail.com همچنان از دسترس اینجانب خارج و در حال تمهیداتی جهت حذف آن هستیم لذا ایمیل مذبور از روز شنبه گذشته دیگر در دسترس من نبوده و دیگر مربوط به اینجانب نیست و ایمیل جدید جهت ارتباط متعاقبا اعلام خواهد گردید.

ضمنا بزودی با تغییرات و چهره جدید و مطالب بروز در خدمت شما خواهیم بود.

 

با تشکر از همراهیتان:

امین شهنازی جنگ تپه

اخبار آواجیق ::-> تسلیت درگذشت مرحوم غلام خان رستم نژاد

با نهایت تاسف و تاثر درگذشت شادروان آقای "غلام خان رستم نژاد" را به همه عزیزان و آشنایان در آواجیق علی الخصوص اهالی روستای "دیلکوردی" تسلیت عرض می کنم

(عکس مربوط به عید94 و دید و بازدید عیدانه در روستای جنگ تپه و منزل هادی خان شهنازی است)

   وبلاگ "آنایوردوم جنگ تپه،آواجیق" درگذشت این عزیز از دست رفته را به ایشان و خانواده محترمشان و دوستان و آشنایان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای ایشان روحی آرام و برای خانواده محترمشان صبر مسئلت می نماید.  

 

امین شهنازی

مدیریت وبلاگ خبری،تحلیلی،گردشگری آنایوردوم جنگ تپه،آواجیق

اخبار آواجیق ::-> بخشدار آواجیق و بررسی مشکلات اهالی روستای جنگ تپه

بخشدار آواجیق با حضور در روستاي جنگ تپه  از نزديك در جريان مسائل و مشكلات روستائيان قرار گرفت

  بخشدار آواجیق در این جلسه در بین روستائیان با اشاره به اینکه توجه به روستاها محور اقتصاد مقاومتی است گفت: طرح‌های اقتصاد مقاومتی در روستاهای این بخش باید اجرایی شود.  نادر یوسف زاده با بيان اينكه دولت تدبير و اميد نگاه ويژه اي به بخش هاي روستايي دارد افزود: سعی داریم با توانمندسازی روستاییان ساکن در روستاها شور و شوق زندگی در روستا را که مدتی است از رونق افتاده، دوباره احیا کنیم.  

"هادی خان شهنازی جنگ تپه(روبرو نفر وسط)"

  وي همچنین اهالی را به راه اندازی واحدهای تولیدی از طریق شرکتهای تعاونی و استفاده از تسهیلات ارزان قیمت و کم بهره در راستای توسعه اقتصاد روستایی تشویق نموده و تصریح نمودند: دولت یکی از اولویتهای اصلی خود را توجه به روستاها به عنوان کانون و نهاد اصلی تولید، مبدا توسعه پایدار و خاستگاه و پایگاه اصلی اقتصاد مقاومتی مد نظر مقام معظم رهبری و هم بعنوان جزئی از جامعه قرار داده است.    

  در پایان اهالی روستا به بیان مسائل و مشکلات روستا پرداخته و بخشدار آواجیق قول مساعد نسبت به بررسی و رفع مشکلات روستائیان را داده و تصریح نمودند بررسی و حل و فصل مشکلات روستائیان از جمله اهداف اولویت دار دولت تدبیر و امید می باشد.

برگي از آلبوم خانوادگي ::-> مرحوم خداقلي خان شهنازي جنگ تپه ملقب به امجدسلطان

امروز يكي ديگر از تصاوير قديمي آلبوم خانوادگي خودم را براي شما عزيزان بازديدكننده وبلاگ و دوستان و آشنايان ارائه مي كنم

 

  اين تصوير متعلق است به مرحوم "خداقلي خان شهنازي جنگ تپه ملقب به امجدسلطان" كه در آواجيق چشم به جهان گشوده و تا آخر عمر شريفشان نيز در آواجيق و در روستای جنگ تپه زندگي كردند. ايشان فرزند مرد بزرگ و دلاور محمدقلي خان سرتيپ "سرحددار آواجيق" بودند و پیکر مطهر ایشان پس از وفات در شهر خوی به خاک سپرده شد.

مرحوم خداقلي خان شهنازي جنگ تپه ملقب به امجد سلطان

اخبار آواجیق ::-> تسلیت درگذشت مرحوم مغفور ابوالحسن خان آیرملو

"كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ"

  با نهایت تاسف و تاثر و قلبی آکنده از غم و اندوه بدینوسیله درگذشت مرحوم مغفور ابوالحسن خان آیرملو را به اطلاع کلیه اقوام، دوستان و آشنایان میرساند.

از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان و خانواده محترمشان صبر مسیلت می نمایم. 

عکس فوق مربوط به تابستان 94 و دیدار ما با هم در روستای جنگ تپه و آواجیق بود که با مرحوم بسیار صحبت کردیم و ذکر گذشته ها شد.

 

مدیر سایت آنایوردوم

امین شهنازی جنگ تپه

اخبار آواجیق ::-> تشکر حضور در مراسم خاکسپاری و ترحیم مرحوم مغفور اکبرخان آیرملو

بسمه تعالی

"من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق"

  بدینوسیله از کلیه اقوام، دوستان و آشنایان و همولایتی های ارجمندم که از بدو اعلام فوت مرحوم اکبرخان آیرملو با حضور در مراسم تشییع جنازه-تدفین و مراسم ختم و مراسم سوم و هفتم وی باعث تسلی و تسکین قلب مان گردیدند تشکر و قدردانی می‏ نمایم. از کلیه کسانی که از طریق تلفن، ارسال پیام کوتاه، نصب پلاکارد و شرکت در مراسم ختم با خانواده اینجانب ابراز همدردی نمودند تشکر و قدردانی می گردد.

  همچنین از حضور حجت الاسلام والمسلمین نجفی امام جمعه محترم آواجیق، حجت الاسلام والمسلمین میرعلی اکبر حیدرزاده، حجت السلام والمسلمین موسوی و کلیه مسئولین حاضر در مراسم سوم و هفتم و کلیه دوستان و آشنایان که در مراسم حضور بهم رسانیده اند و در شرایط سخت موجود کمک حال ما بودند صمیمانه تشکر و قدردانی نموده و امیدوارم بتوانیم در شادی ها و امور خیر آنان جبران نماییم.

                   

                                                                                                                                با تقدیم احترام

هادی خان شهنازی جنگ تپه

مهدی خان شهنازی جنگ تپه

امین شهنازی جنگ تپه

سالار خان شهنازی جنگ تپه

امیراصلان خان شهنازی جنگ تپه

اخبار آواجیق ::-> تصاویر مراسم ترحیم مرحوم مغفور اکبرخان آیرملو

تسلیت درگذشت اکبرخان آیرملو

"كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ"

 

  با نهایت تاسف و تاثر و قلبی آکنده از غم و اندوه بدینوسیله درگذشت پسردایی ابوی اینجانب مرحوم مغفور اکبرخان آیرملو فرزند مرد بزرگ محمدرشید خان را به اطلاع کلیه اقوام، دوستان و آشنایان میرساند.

 

مدیر سایت آنایوردوم

امین شهنازی جنگ تپه

اخبار آواجیق ::-> بازدید معاون راه روستائی استان از آسفالتریزی راه روستای اروج کندی+مرحوم علمشاه خان

بخشدار دشتک به همراه معاون راههای روستائی اداره کل راه و شهرسازی استان از روند بهسازی و آسفالت ریزی راه روستای اروج کندی آواجیق شهرستان چالدران بازدید کرد

  نادر یوسف زاده بخشدار دشتک(آواجیق) در این بازدید با بیان اینکه امروز دولت تدبیر و امید توجه ویژه‌ای به مسئله توسعه روستاها بر مبنای اشتغالزایی و جلوگیری از افزایش مهاجرت دارد اظهار داشت: برای رشد و توسعه همه جانبه روستاها باید اقدامات اساسی صورت گیرد. وی افزود :هر گامی که درجهت توسعه در روستاها برداشته می شود باعث خشنودی مردم روستا به دولت و نظام جمهوری اسلامی و ماندگاری بیشتر آنها در روستاها می شود. مهندس صادقی پور معاون راههای روستائی اداره کل راه و شهرسازی نیز با بیان اینکه راه روستای اروج کندی به طول 1.5کیلومتر با اعتبار تخصیص یافته 800میلیون ریال در حال بهسازی و آسفالت می باشد.

 

توضیح مدیر وبلاگ:

  خدا رحمت کند مرحوم علمشاه خان آیرم(ایشان دایی مادرم بودند) را که سالهای سال در این روستا زندگی می کردند و در آبادانی آن کوشیدند و خانه و کاشانه ایشان تا چندی قبل در این روستا هنوز هم پابرجا بود ولی فکر می کنم تخریب و نوسازی شد.

برگی از آلبوم خانوادگی ::-> مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشگر + تصاویر      

 ایشان شخصیتی عارف و باسواد، خوش لباس، خوش پوش و اهل تعامل و سفر بودند و در زمان خودشان مسافرتهای بسیاری به خارج از کشور داشتند

مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشگر  (پدر بزرگ پدرم از طرف والده مرحومشان)

مرحوم آقاخان-بزرگان آواجیق

 آقاخان به همراه فرزندشان نقی خان آیرملو

مرحوم آقاخان-بزرگان آواجیق

آقاخان در دوران میانسالی

مرحوم آقاخان

  مرحوم آقاخان در آواجیق، زاده شدند و فرزند مرد رشید و دلاور: نجفقلی خان سرتیپ بودند. نجفقلی خان سرتیپ نیز فرزند مرحوم پاشاخان سرتیپ سرحددار آواجیق و منطقه وسیعی تا خان تختی سلماس بودند. پس دور از انتظار نیست که از همچون پدر و نیایی، فرزند و نوه ای چون آقاخان پرورش یابد.

مرحوم آقاخان در اواخر عمرشان در شهر خوی اقامت کرده و در همین شهر نیز بدرود حیات گفتند.

شیرمرد دلیر مرحوم "محمدقلی خان سرتیپ" سرحددار آواجیق + تصویر

مرحوم محمدقلی خان سرتیپ جد پدری و مادری من حدود 140 سال قبل در آواجیق زندگی می کرد. ایشان فرزند "پاشاخان میرپنج" رییس ایل آیرم بوده و پس از ایشان عنوان سرحدداری آواجیق را بر عهده داشتند

این فرمانده غیور در زمان خود منشاء خدمات ارزنده و بسیاری بود که از آن جمله می توان به پیاده سازی مدل مهندسی آب رسانی به روستاهای آواجیق همچون جنگ تپه، حالحال، آرخاشان و ... از طریق تالاب "خان گل" و "خان ارخی" اشاره کرد که در تمام اسناد ثبتی ماکو و آواجیق مستند بوده و مزین به نام این مرد بزرگ است. روایات شیرینی از ایشان بر طبق اسناد، موجود است که انشاا... به ذکر آنها خواهم پرداخت.

دلاورمرد غیور مرحوم "محمدقلی خان سرتیپ"

سرحددار آواجیق

این مرد بزرگ بنا بر وصیت و اعتقاد قلبی اش پس از وفات به شهر قم منتقل و در این شهر مذهبی به خاک سپرده شد

معرفي بزرگان و معتمدين آواجيق ::::>>> جناب آقاي هادي خان شهنازي جنگ تپه

حیف بود اگر بخواهم به آواجیق و مسائل آن بپردازم ولی از عموی عزیز، ارجمند و شجاعم و تنها یادگار نیاکانم

هادي خان شهنازي جنگ تپه

نامي نبرم.

هادي خان شهنازي جنگ تپه

مردي كه خاطرات دوران كودكي ام در كنار او و با تربيت پدرانه او در دل آواجيق زيبا سپري شد. پند و نصيحتهايي كه هميشه آويزه گوشم است و حمايتهاي مردانه اش از ناشي گري هاي كودكانه من. زماني كه از وجب به وجب خاك گوهربار آواجيق، از حد و مرز و كوه و مرتع اين دشت پهناور برايم مي گفت.

زماني كه با هم در همين كوه و دشت آواجيق عزيز، اسب مي رانديم و مي تاختيم و زماني كه با صداي دلنشينش از نغمه هاي مشهور عاشيق دهقان زمزمه مي كرد،

من بير يارين عشقينديم، او يار منه يار اولا
نينيرم يار سيز دونياني، دونيا منه دار اولا
او يار منه يار اولاندا دوشمن صدهزار اولا
سايمانام سولطاني خاني ميلي منه وار اولا

هادي خان شهنازي جنگ تپه

هادي خان شهنازي جنگ تپه

  از زندگي در آواجيق و از شجاعت بي حد و حصرش در دوراني كه مرد مي خواست تا بتواني كلاهت را سرت نگهداري ولي او تاريخ يك خانواده را در سينه اش حفظ كرد و خم به ابرو نياورد و من هميشه در اين انديشه بودم كه چرا "عمو هادي، اين مرد بزرگ در آواجيق ماندگار شد؟" و اين همه سختي را متحمل گشت در حالي كه همه قوم و خويشانش و از جمله تنها برادرش و پدر شايسته و لايق بنده با طي مدارج عالي تحصيلي از دل همين آواجيق در رده هاي بالاي مديريتي كشور قرار گرفتند. 

عموي عزيزم هادي خان-عكسي از دوران جبهه و جنگ

هادي خان شهنازي جنگ تپه

  بله صحبت من از يك مرد بي نظير، لايق و غیور است از كسي كه وجب به وجب آواجيق او را مي شناسند و کهنسالان و سرشناسان آواجیق نام او را با نام اصلان خان عجین می دانند و برايش احترام خاصي قائلند. 

  او وجب به وجب خاک آواجیق را می شناسد و کوه و دره ای نیست که در آن اسب نتاخته باشد، او معتمد و ريش سفيد آواجيق است، ذره ذره خاك اين دشت عظيم براي او خاطره است. او از نوادگان "پاشاخان میرپنج" سرحددار آواجیق و  "محمد قلي خان سرتيپ" آن دلیرمرد آزاده و پسر دوم "اصلان خان شهنازي جنگ تپه" است.

هادي خان شهنازي جنگ تپه

  افسوس و افسوس كه اين دوران دوره مردان بزرگ نيست كه اگر بود اين وضعمان نبود و از مردان كوچك هم كارهاي بزرگ برنيايد و اينگونه است كه مردان بزرگ در گوشه اي مي نشينند و نظاره مي كنند جولان تازه به دوران رسيده هايي را كه از سر و ته آواجيق فقط كليساكنديش را مي شناسند و از تاريخش گمرك صوفعلي و نمی دانند در روزگاری نه چندان دور همین آواجیق تا ارومیه مقر حکمرانی پدران "هادی خان" و در ید قدرت ایشان بود تا حدی که سردار ماکو نیز همیشه راه دوستی ایشان را پیش می گرفت و هیچگاه جرات نکرد با این همسایه مقتدرش سرپنجه شود زیرا پاشاخان میرپنج بود و ریاست ایل آیرم.

  کجا بودند مدعیان فعلی زمانی که سفیر انگلیس و فرانسه در هنگام ورود به خاک ایران با حکم دولت متبوعشان جهت کسب اجازه به محضر "سرحددار پاشاخان میرپنج" در همین آواجیق می رسیدند؟؟؟

  حیف است در این مجال اسناد و تصاویر را ارائه کنم، انشاا... در فرصت مناسب تمام اسناد و تصاویر مربوطه را جهت آشنایی عزیزان علاقمند به تاریخ آواجیق ارائه خواهم کرد.

  

 اين چند خط را تقديم عموي نازنينم كردم جهت عرض ارادت و اينكه هميشه براي جان نثاري اش مانند يك سرباز آماده ام.                                                      

  "خسته نباشي عمو جان؛ خداقوت" 

 

اخبار آواجیق :::->> رشادت مردان غیور آواجیق در نبرد جیلولوق و نجات خوی

آواجیقی ها به فرماندهی سالار همایون مستقیما به ارامنه حمله کرده و اگر این نیروی کمکی در آن لحظات حساس با روحیه جنگاوری نمی آمد حتما در شهر خوی بیش از هزاران زن و مرد کشته می شدند و از افراد مهم آن نیرو می توان به اسداله معروف به "اسو بیک" و "محمد باقربیک" اشاره کرد

یکی از قدیمی ترین و ناب ترین تصاویر آلبوم خانوادگی من

حسینقلی خان ملقب به "سالار همایون"
فرزند پنجم "پاشاخان میرپنج" سرحددار آواجیق

  پس از اضمحلال امپراتوری بزرگ تزاری روسیه، سالداتهای اشغالگر روس پس از سال‌ها مجبور به ترک ایران و آذربایجان شدند. با این عقب نشینی چون صحنه برای عساکر عثمانی خالی می شد، انگلیس (متحد روسیه) بر آن شد تا با بر سر کار آوردن گروهی طرفدار خویش هم مانع حضور عثمانی ها در این مناطق شود و هم ضرباتی بر پیکر حریف وارد سازد.

  بهترین گزینه برای این نقشه شوم، آسوری ها و ارامنه ساکن در منطقه بودند. آسوریهای شرق عثمانی(که به آنها جیلو می گفتند) و نیز ارامنه در سودای بنای یک کشور مستقل برای خود و بدون در نظر گرفتن سالها حرمت و مهمان نوازی مسلمانان منطقه در حقشان، داخل این ماجراجویی خونین گشتند و کردند کارهایی را که نباید می‌کردند. قتل عام دهها هزار نفر از مسلمانان بومی منطقه غرب آذربایجان در سالهای 1296 و 97 همیشه تاریخ همچون لکة ننگینی بر تارک تاریخ زندگی این دو قوم خواهد ماند.

(--اما ماجرای پایداری خوئی ها--)

آقا پتروس و ارتش آسوریها

  در خرداد ماه سال 97 شمسی آسوری ها و ارامنه توانسته بودند با بکارگیری روش‌های کاملاً وحشیانه حاکمیت خود بر شهرهای اورمیه و سلماس را تحکیم ببخشند. از سوی دیگر ارامنه شمال ارس (آراز) نیز با قتل عام و اخراج ددمنشانه توانسته بودند بر روی پیکرهای به خون خفته صدها هزار مسلمان، جمهوری مستقل ارمنستان را به مرکزیت شهر قبلاً مسلمان نشین ایروان بنا کنند. لذا برای ایجاد یک مملکت بزرگ مسیحی نشین لزوم برقراری ارتباط بین ارامنه مستقر در ایروان، اورمیه و وان احساس می شد و در این بین تنها شهر تصرف نشده خوی و منطقه استراتژیک مرزی و وسیع آواجیق (سرحددار آواجیق در این تاریخ، مرحوم پاشاخان میرپنج جد بنده بودند) و چالدران بود.

  مأموریت اشغال خوی به "آندرانیک" نامی از ارامنه شمال آراز واگذار می شود و او با نیرویی که تعداد آن را بین 3 تا 12 هزار می نویسند عازم تصرف خوی می گردد. در خوی اما مردم از مدتها پیش با دیده ای باز سیر حوادث را دنبال می کردند و تلاش می‌نمودند بلایای آمده بر سر دیگر شهرهای غرب آذربایجان بر آنان نازل نشود و حتی در تشکیل اردویی برای نبرد با مسیحیان نیز سعی وافر نموده، دستجات بسیاری از آنان در جنگ با جیلوها شرکت کرده بودند که البته نتیجه ای جز شکست حاصل مسلمانان نشده بود.به هنگام آغاز حملة آندرانیک به خوی، سپاهیان عثمانی وارد منطقه غرب آذربایجان شده و سلماس و پیرامون آن را از تصرف مسیحیان خارج ساخته بودند.

آندرانیک اوزانیان

  در خوی نیز شهر به وسیلة یک انجمن مشورتی متشکل از رجال سرشناس اداره می شد و فرماندار شهر نیز حسنعلی خان میرپنجه آقاسی می بود. گرچه عثمانی ها نیز در حدود هفتصد عسکر در خوی مستقر کرده بودند، ولی مرکز فرماندهی آنها در سلماس در 45 کیلومتری جنوب خوی قرار داشت. باید توجه داشت که تصرف خوی با آن قلعه و باروی مقاوم، هم ارتباط ارامنه را راحت تر می‌سـاخت و هم دژ مستحکمی برای مقابله با حملة احتمالی مسلمانان می بود.روز اول تیرماه 1297 شمسی خبر عبور قشون ارمنی، تلگرافی به شهبندری عثمانی در خوی می رسد. عساکر مستقر در خوی همراه با تعدادی از مردم خوی برای مقابله با مهاجمان عازم می شوند و در گردنه ارسی در شرق خوی با آنان درگیر می گردند. تفوق ده به یک نفرات دشمن نتیجه ای جز شکست مسلمانان دربر ندارد. عده کمی به زحمت خود را به شهر می رسانند.

عثمانی ها در خاک ایران در جیلولوق

  فرمانده نیروهای عثمانی چاره‌ای جز ترک شهر و آوردن قوای کمکی نمی‌بیند. لذا از مردم شهر می خواهد یک شبانه روز مقاومت کنند تا او بتواند نیروی کمکی بیاورد.همهمه ای در بین مردم شهر می افتد. طبق معمول این گونه مواقع، عده ای راحت طلب بار و بنه جمع کرده به سمت کوهستانهای غرب شهر فرار می کنند. اما مردانی که مردیشان در اینگونه هنگامه ها مشخص می شود عزم مقاومت دارند. حتی ایده تسلیم بی قید و شرط نیز خریداری ندارد. فجایعی که ارامنه در اورمیه و سلماس به بار آورده اند نتایج هرگونه سستی و کاهلی را از قبل مبرهن ساخته است.

گردان یکم ارمنی تحت فرماندهی آندرانیک در حال گذر از مرز و حمله به خوی

  سپیده دم روز دوشنبه سوم تیرماه 1297 حمله مهاجمان به شهر خوی آغاز می شود. مردم غیر نظامی تنها به خاطر دفاع از ناموس و خاک دست به سلاح برده، بر بالای دیوارهای قلعه آماده نبرد می شوند. روحانیان مبارز شهر حکم به شکستن روزه در آن روز می دهند و خود دوشادوش بقیه مردم سلاح بر دست به دفاع قیام می کنند. با طنین نخستین گلوله های شلیک شده ترس و دلهره معنی خود را از دست می دهد. صفیر گلوله های آتشین مردان با غیرت مسلمان در آسمان شهر طنین انداز می شود. زنان و کودکان نیز در این جنگ نابرابر بیکار نیستند. وظیفه تدارکات بر عهده آنان است. صفوف ارامنه مهاجم هر لحظه به شهر نزدیک تر می شود. تا ظهر نزدیک به نصف قلعه را محاصره می کنند.

  در گرماگرم نبرد رسیدن دو نیروی کمکی روحیه و شعفی در بین مدافعان پدید می آورد. سالار حسینقلی خان آواجیقی (پنجمین پسر پاشاخان جد بنده) با سواران دلیر و جنگاور آواجیق و نیز تیمورخان سرتیپ صمصام همایون با جمعی سواره و پیاده از اَیری بوجاق به یاری مردم شهر می آیند. صحنه های بس اعجاب انگیزی در آن مدت کم دفاع مشاهده می شود که قابل وصف نیست.

  قضیه فرار مدافعان بخشی از قلعه و تحریک غیرت آنان به وسیلة زری خانم نامی و بازگشت مدافعان و دفع مهاجمان ارمنی خود نمونه ای از شیرزنی زنان آذربایجانی است.آمدن ارامنه با لباس عساکر عثمانی و مکر آنان به قصد فریب محافظان دروازه قلعه و شجاعت مثال زدنی خلیل نامی در عقیم گذاشتن حیله آنان از دیگر داستانهای شنیدنی این روز است که حتی امروزه نیز نقل آن در بین مردم خوی رایج است.

  اما قضیه آن توپ قدیمی که تنها به درد اعلام وقت در ماه رمضان می خورد شاید از همه شنیدنی تر باشد. مشهدی تقی نامی از توپچیان قدیمی موفق می شود با همین توپ زوار در رفته، اصلی ترین توپ مهاجمان را خاموش سازد و مانع از ادامه خرابیهای فراوان آن گردد.شرح این همه دلاوری و صحنه آفرینی ها را باید که در منابع فوق الذکر خواند و از حمیت و غیرت و تیزهوشی پدران خویش لذت برد و درس آموخت. جنگ و دفاع اینگونه ادامه داشت تا اینکه از سمت جنوب صدای غرش توپهای اردوی اسلام (عثمانی) به گوش می رسد. مدافعین با شور بیشتری به دفاع می پردازند. همه نزدیک شدن شاهد پیروزی را با چشمان خود می بینند. همه به ثمر نشستن درخت تصمیم به دفاع خود را مشاهده می کنند و بر شدت حملاتشان بر دشمن زبون می افزایند. طولی نمی کشد که نیروهای ارمنی از دو سوی مورد حمله قرار می‌گیرند و منهزم می گردند. زنده ماندگان با خواری و ذلت به سوی جلفا فرار می کنند و خود را به آن سوی آراز می رسانند و پل آن را به آتش می کشند.

  شهر خوی غرق در شادی می شود. گرچه تعداد شهدای مقاومت آن روز به پانزده نفر می رسد، ولی جان باختگان حمله بسیار بیشترند. شیوع انواع بیماری های مسری نزدیک به دو ثلث مردم شهر را به کام مرگ می‌فرستد. اما باز مردم شهر خوشحالند و سرفراز. ...

  ذکر این نکته لازم است که در متون دیگر، آورده شده که: آواجیقی ها مستقیما به ارامنه حمله کرده و اگر این نیروی کمکی در آن لحظات حساس با روحیه جنگاوری نمی آمد حتما در شهر خوی بیش از هزاران زن و مرد کشته می شدند و از افراد مهم آن نیرو می توان به اسداله معروف به "اسو بیک" و "محمد باقربیک" اشاره کرد.

  هدف از تقریر این مقوله نه بازگویی مجدد بخشی از تاریخ بلکه به تصویر کشیدن روح سلحشوری، نوع دوستی، حفظ استقلال و اجنبی ستیزی مردم سلحشور و سرحدداران شجاع، دلاور و با ایمان خطه زرخیز و دلاورپرور "آواجیق" بوده که در برهه های حساس و بحرانی تاریخ منطقه و آواجیق مانند "جنگ غازلی گلی" به فرماندهی فرزند ارشد پاشاخان میرپنج (سرحددار)، مرحوم  "عباسقلی خان سرتیپ" در مقابله با تجاوز قشون عثمانی، مقابله با متجاسرین و یاغیان محلی به سرکردگی "فرزنده" و "حسو بیروتللی" و غائله فرقه دموکرات آذربایجان و ... ظهور و بروز یافته و برای همیشه در صفحات زرین تاریخ "آواجیق" ثبت و برای آیندگان به ودیعه نهاده شده است.(در آینده شرح مفصل این وقایع را خواهم آورد)

  همان گونه که معصوم (ع) فرموده است: "اقزوا تورثوا ابناءکم مجدا" در عصر حاضر و در سالهای دفاع مقدس نیز مردان با ایمان منطقه در امتداد خط سرخ شهادت با نثار جان خود از کیان اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دفاع می کنند لذا یاد و خاطره همه این دلیرمردان را گرامی داشته در مقابل آنان سر تعظیم فرود آورده و به روح مطهرشان درود می فرستیم.

برگهايي از آلبوم خانوادگي 10/ مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشكر

مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشكر

فرزند رشيد مرحوم نجفقلي خان سرتيپ(فرزند پاشاخان ميرپنج رييس ايل آيرملو و حاكم آواجيق و مناطق بزرگي تا خان تختي سلماس)
پدر مادربزرگ بنده و پسرعموي پدربزرگم

  لازم به ذكر است كه ايشان تمام مدت عمر خود را در "آواجيق" گذرانده و تنها در اواخر عمر شريفشان در شهر خوي رحل اقامت گزيدند و در همين شهر نيز دار فاني را وداع گفتند.

روحش شاد و يادش گرامي

 

برگی از آلبوم خانوادگی 10/محمدقلی خان سرتیپ سرحددار آواجيق(جد پدری و مادری من)

جد پدري و مادري من دلاور مرد غيور محمدقلي خان سرتيپ

سرحددار آواجيق

محمدقلي خان سرتيپ سرحددارآواجيق

 

برگی از آلبوم خانوادگی 8 --::::>>> خداقلي خان شهنازي جنگ تپه(امجد سلطان) به همراه آقا خان(حسام لشگر)

  تصویر زیر مربوط است به مرحوم خداقلی خان شهنازی جنگ تپه ملقب به امجد سلطان(نفر سمت راست) و مرحوم آقا خان ملقب به حسام لشگر (نفر سمت چپ)

  مرحوم آقا خان پدربزرگ پدرم (فرزند نجفقلی خان سرتیپ) و مرحوم خداقلی خان عموی پدرم (فرزند محمدقلی خان سرتیپ) هستند. در مورد این بزرگواران، پدران دلاورشان و گنجينه تاريخ خانوادگي ام سخن فراوان است و من در این فرصت فقط به ذکر این نکته بسنده می کنم که این دو مرد دلاور تمام عمر شریفشان را در آواجیق گذراندند. خداقلی خان پس از وفات ايشان كه در شهر خوي رخ داد در اين شهر به خاك سپرده شدند و آقا خان نيز در اواخر عمرشان در خوی سکنی گزیده و در همین شهر نیز بدرود حیات گفتند. 

  

روحشان شاد و يادشان گرامي 

 

برگی از آلبوم خانوادگی 7/پدربزرگهای عزیزم مرحوم اصلان خان و عزت اله خان شهنازی جنگ تپه

  همیشه عکس پدربزرگهای عزیزم اصلان خان و عزت اله خان را که با هم برادر بودند کنار هم می گذارم. چون این دو برادر و دو مرد بزرگ و صبور همیشه در دوران حیاتشان کنار هم بودند و هیچ زمانی و در هیچ شرایطی پشت یکدیگر را خالی نکردند. این دو برادر فرزندان مرد بزرگ و دلاور محمدقلی خان سرتیپ و نوه پاشاخان میرپنج هستند.

  اصلان خان برای عزت اله خان همیشه اصلان بود و حرفش حرف و احترامش واجب و عزت اله خان هم همیشه برای اصلان خان، همان "خان عمواغلی" بود که بودنش پشت گرمی اصلان خان بود و حرفشان یکی بود.

  ایکاش ما (بازماندگان ایشان) هم کمی به منش و روش برخورد این دو برادر توجه کنیم تا دودستگی و دوری و جدایی میانمان راهی نداشته باشد. زیرا که ما میراث دار همان پدرانیم. !!!!!!؟؟؟؟!!!!!؟؟؟

                                                                              

        مرحوم اصلان خان شهنازی جنگ تپه     مرحوم عزت اله خان شهنازی جنگ تپه

  

مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشگر

سلام دوباره خدمت عزیزان بازدیدکننده وبلاگ:

  امروز میخواهم مطلبم را به معرفی مردی بزرگ و غیور، توانمند و استوار و شخصیتی عارف اختصاص دهم و به اندازه قلم حقیرم به معرفی ایشان بپردازم.

مرحوم آقاخان ملقب به حسام لشگر

(پدر بزرگ پدرم از طرف مادر)

مرحوم آقاخان

  ایشان شخصیتی عارف، خوش لباس، خوش پوش و اهل تعامل و سفر بودند و در زمان خودشان مسافرتهای بسیاری به خارج از کشور داشتند. مرحوم آقاخان در آواجیق، زاده شدند و فرزند مرد رشید و دلاور: نجفقلی خان سرتیپ بودند. نجفقلی خان سرتیپ نیز فرزند مرحوم پاشاخان سرتیپ سرحددار آواجیق و منطقه وسیعی تا خان تختی سلماس بودند.

  پس دور از انتظار نیست که از همچون پدر و نیایی، فرزند و نوه ای چون آقاخان پرورش یابد.

  مرحوم آقاخان سه همسر اختیار کردند و از ایشان صاحب فرزندانی شدند. همسر اول ایشان دختر عمویشان یعنی دختر رادمرد غیور،دلاور با غیرت: محمدقلی خان سرتیپ (جد بنده) بودند.که از ایشان صاحب یک دختر و یک پسر به نام محمدرشید خان آیرملو شدند.

آقاخان

مرحوم آقاخان

  همسر دوم ایشان دختر رستم خان دیلکوردی و خواهر دو مرد دلیر طیب خان و طاهرخان بودند که از ایشان صاحب دو فرزند دختر و دو فرزند پسر به نامهای نقی خان آیرملو و شعبان خان آیرملو شدند. لازم به ذکر است که فرزند دختر ایشان مادربزرگ عزیز و دوست داشتنی من(مادر پدرم)، عزیز دل و نور دیده ام، مادرجون پاک و دسته گلم بود که متاسفانه در سال ۱۳۸۰ بدرود حیات گفتند.(در مورد مادرجون عزیزم صحبت بسیار است و از شدت علاقه و توجه خاص ایشان به من و من به ایشان و رابطه قلبی ما با هم، همه آشنایان و فامیل اطلاع دارند)

پرویز خان آیرملو و شعبان خان آیرملو

پرویز خان و شعبان خان آیرملو

 آقاخان به همراه فرزندشان نقی خان آیرملو

مرحوم آقاخان و نقی خان فرزندشان

  همسر سوم ایشان دختر سالار همایون ، دختر عموی ایشان بودند. ایشان از این ازدواج صاحب دو فرزند دختر و سه فرزند پسر به نامهای رضا خان آیرملو، نورالدین خان آیرملو و حمداله خان آیرملو شدند. 

 

مرحوم آقاخان در اواخر عمرشان در شهر خوی اقامت کرده و در همین شهر نیز بدرود حیات گفتند.

مرحوم آقاخان در اواخر عمر شریفشان در شهر خوی  

مرحوم آقاخان در اواخر عمر شریفشان

 روحشان شاد و یادشان گرامی باد

 

درگذشت مرحومه مغفوره قمر الملوک آیرم

"انا لله و انا الیه راجعون"

  ساعتی قبل خبر فوت مرحومه مغفوره سرکار خانم "قمرالملوک آیرم" (فرزند غلامشاه خان آیرم و همسر مرحوم علمشاه خان آیرم) را شنیدم و بسیار متاثر شدم. ایشان همسر دایی مادرم بودند.

                        مرحوم علمشاه خان آیرم فرزند حسینقلی خان سالارالممالک آیرم

مرحوم علمشاه خان آیرم 

مرحوم علمشاه خان آیرم 

  تنها و تنها میگویم که اندوه ما در غم از دست دادن آن مادر عزیز و مهربان در غالب واژه و کلمه نمیگنجد. از خداوند متعال برای آن مرحوم روحی شاد و آرام  و برای بازماندگان صبری عظیم طلب می کنم.

خدایش بیامرزد

مرحوم حاج میرصدر ساری سیدی

سلام دوباره حضور بازدیدکنندگان محترم و دوستان عزیز، جا دارد از شما بابت بازدید و پیامهایتان تشکر کنم.

  در این فرصت قصد دارم به معرفی یکی از عزیزان و بزرگان اهل عمل که ازعلماء معروف دشت وسیع و منطقه سرسبز آواجیق بودند بپردازم.

                            "عالم عظیم الشان مرحوم حاج میرصدر ساری سیدی"

مرحوم حاج میرصدر ساری سیدی

 

  البته اطلاعات اینجانب بیشتر ناشی از دیدارهایی بود که گاهی با ایشان داشتیم وهمچنین رابطه همراه با علاقه ای که بین آن مرحوم و پدربزرگ های من و بعد هم عموی من وجود داشت که این رابطه تا زمان رحلت ایشان ادامه داشت.

  مرحوم حاج میرصدر را همه اهالی آواجیق و شهرهای اطراف و شهر ماکو می شناختند. این عالم بزرگوار ساکن روستای زیبای آرخاشان در آواجیق بود و مقبره پدر ایشان مرحوم حاج سیدعلی هم در روستای آرخاشان است. از ایشان خاطرات زیادی شنیده ام ولی متاسفانه به جهت عدم ثبت و دقت فراموش کرده ام ولی در ادامه برخی از مواردی را که از عموی عزیزم هادی خان شهنازی جنگ تپه شنیده ام ذکر می کنم.

  بین مرحوم حاج میرصدر و اصلان خان و عزت اله خان(پدربزرگهای من) انس و الفتی وجود داشت و تا زمانی که پدربزرگهای من درقید حیات بودند بطور مستمر دیدارهایی با هم داشتند و بعدها نیز این دیدارها گاه و بیگاه توسط عموی من تکرار می شد با همان شدت و علاقه. که ایشان عموی مرا  "خان عمواغلی"  خطاب می کردند (به زبان اصلان خان که برادر خود عزت اله خان را  خان عمواغلی خطاب می کرد). خود من بارها ایشان را زیارت کردم. هر گاه به منزل سید می رفتیم در اتاق مخصوص خود ایشان از ما پذیرایی می کردند و حتماً هم تا نان تازه و پنیر و ماست منزلشان را نمی خوردیم نمی گذاشتند خارج شویم. ایشان علاقه زیادی به اسب داشتند و خاطره ای هم در این زمینه دارم ولی چون اجازه عمویم را برای بیان خاطره نگرفته ام، از ذکر آن معذورم.

  ایشان عصا(کمند می گفتند) و تسبیحی داشتند که متبرک بود و هر گاه به منزلشان می رفتیم آن را بالای سر ما می گرفتند و ما از زیر آن رد میشدیم. روایتی هست که گفته میشود در روز عاشورا از این عصا خون می چکد. و تسبیحی که 101 دانه دارد به نام لم یشرع یا لم یشرح (دردرست ذکر کردن اسم تسبیح از طرف خودم شک دارم) بنا به گفته حاج میرصدر در طول 101 سال دانه ها درست شده اند. زمانی بود که ایشان می خواستند این تسبیح را به عموی من نشان بدهند ولی می بینند که تسبیح سر جایش نیست که بنا به گفته ایشان هر از گاهی تسبیح غیب می شده و بعد از مدتی مجدداً سر جایش قرار می گرفته. 

  ایشان نقل می کردند بعد از وفات پدرشان شبی در حین نماز شب متوجه میشوند که از قبر پدر ایشان نوری می تابد وقتی مراجعه می کنند از شدت نور نمی توانند چیزی ببینند ولی بعد می بینند که قبر باز است و ردپای شتری هم مانده. سپس ایشان اذان می گویند و مردم که جمع میشوند می گویند پدرم را ملائکه برده اند. شجره ایشان به سید الشهداء حضرت امام حسین (ع) می رسد. یک هفته قبل از وفات ایشان، عمویم به ملاقاتشان رفته بودند و ایشان از عموی من به جهت دیر آمدن گله کرده و می گویند اگر بعد از مرگم می آمدی هرگز نمی بخشیدمت.

  وصیت حاج میرصدر ساری سیدی این بوده که بعد از وفاتشان در کنار پدرشان در روستای آرخاشان دفن شوند و این مساله را مرحوم شیخ حسن علیپور که از علماء بنام و باصفای منطقه ساکن در روستای شادلو بودند نیز تایید کرده اند. که البته بعد از وفات ایشان من نمیدانم که چگونه شد پیکر ایشان را به قبرستان اصلی شهر ماکو منتقل و در آنجا دفن کردند و مقبره ای هم برایشان ساختند و هر روزه افراد زیادی جهت زیارت به مقبره ایشان مراجعه می کنند.

قطعاً من نتوانسته ام حق مطلب را در مورد این شخصیت بزرگ اداء کنم. از دوستان عزیزی که اطلاعات بیشتری درباره ابعاد شخصیت آن عزیز داشتند تقاضا می کنم تا در بخش نظرات و یا از طریق ایمیل با من در تماس باشند.

از مرحوم حاج میرصدر روایات فراوانی هست که بعدها به آنها اشاره خواهم کرد.

                                                       <<خدایش بیامرزد>>