ثبت وب سايت آنايوردوم جنگ تپه، آواجيق

 

ضمن عرض سلام و تبريك حضور بازديدكنندگان اين وبلاگ و سلام ويژه به همولايتيهاي عزيز در سرتاسر پهنه وسيع و زرخيز آواجيق و روستاهاي زيباي آن:

به اطلاع مي رسانم از تاريخ ۲۸/۹/۱۳۹۰ وب سايت:

 "آنايوردوم جنگ تپه،آواجيق"

با ثبت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ضمن اخذ مجوز، به پشتوانه شما عزيزان با دقت و كيفيت بالا به فعاليتهاي خود جهت دستيابي به اهداف عاليه از جمله تلاش در جهت شناساندن منطقه محروم ولي مستعد و حاصلخيز آواجيق و نشان دادن ظرفيتهاي موجود در منطقه و به تصوير كشيدن مشكلات و محروميتهاي اهالي و به نوعي اطلاع رساني كه از دلائل شروع به كار اين وب سايت بوده است با نهايت سرعت و قدرت ادامه خواهد داد. 

<<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

شب يلدا يا "چيلله گجه سي" در جنگ تپه و آواجيق

                               

                                بيلمیرم قارپيزين کورسی باشیندا کسیسن؟
                                 یا بو خلقین کچه جک بیرلیغینا اللشیسن؟

                                    یاد اولا او آتالار سوزلری او خاطیره لر
                                   او قاپو قاپو گدن هر یانا داتلی سیره لر

                                                ياد اولا.....

  چله يا شب يلدا بلندترين شب سال در نيمکره شمالي زمين است. اين شب به زمان غروب آفتاب از 30 آذر تا طلوع آفتاب در اول دي اطلاق مي‌شود ، که برابر با 21 يا 22 دسامبر تقويم ميلادي است. ايرانيان و بسياري از ديگر اقوام و ملت هاي ساکن نيمکره شمالي ،يلدا را که مصادف با انقلاب زمستاني در اين نيمکره است مبارک داشته و در اين شب جشن مي‎گيرند.
  آداب و رسوم مربوط به شب يلدا در مناطق مختلف و بين اقوام گوناگون با تفاوت هاي بسيار برگزار مي شود و در بین آذریها نیز شکل و شیوه خاص خود را دارد.

آي چيلله چيلله قارداش        آتين قمچي‌له قارداش

بير گلدين دانيشماديخ          قلبيم آچيلا قارداش

  در آواجیق شب یلدا یا  "چیلله گجه سی"  آداب و رسومي خاص داشت که الان دیگر انجام نمی شود و شب یلدا سبک و سیاقی یکسان با بقیه جاها دارد و همان رسوم معمول رعایت می گردد. در ایامی نه چندان دور مردم همه ساله و با اعتقاد این رسوم را انجام مي دادند. شب يلدا در آواجيق اهالي و خصوصاً افرادي كه در منزل دختر دم بخت داشتند غذايي به نام "خشيل" درست مي كردند كه ماده اصلي آن گندم پخته و روغن حيواني بود. و آن را درون نان قرار داده بيرون از خانه و در فضاي باز مي گذاشتند تا كلاغها آن را بردارند و هر كسي در مورد لقمه خود تعبيري مي كرد مثلاً اگر لقمه كسي را كلاغ به سمت روستاي جنگ تپه مي برد مي گفتند اين دختر عروس آن روستا خواهد شد و ....

خوش گلدين چيلله گارداش
باشيم دمير ديشيم داش

  همچنين از ديگر مراسم شب يلدا خريد هديه براي تازه واردهاي هر خانواده است که متاسفانه امروزه با تشريفات و تجمل گرايي همراه شده است.بدين ترتيب که اگر خانواده اي تازه عروس نامزد داشته باشد با خريد معمولا يک قطعه طلا و يک دست لباس و شيريني به منزل عروس رفته و با دادن هديه ها اجازه تازه عروس را از پدر و مادرش مي گيرند تا در مراسم شب به منزل داماد بيايد و به اين هدايا در گويش محلي "چيلله ليخ" مي گويند.

  اكثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی كنند و می گویند:

قادا بلاميزي بو گئجه كسدیخ (بلاياي خودمان را امروز بريديم)

  از خوردنيهاي خاص در اين شب قاوورقا(گندم برشته شده) و هديك(گندم پخته شده و مخلوط شده با گردو) است كه اهل طايفه و اهالي در منزل بزرگان فاميل گرد هم آمده و با خوردن اين تنقلات به گرفتن فال و بازگو كردن خاطرات و داستان مي پردازند.

 "یلدا بر شما مبارک"

 <<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

حكايتي از ادبيات عاميانه اهالي منطقه بزرگ آواجيق

 

   فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل، احساس، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند.

  فولکلور (Folklore) یا باور عامیانه را می‌توان مجموعه‌ای شامل افسانه ها، داستانها، موسيقي، رقص، تاريخ شفاهي، ضرب‌المثل ها، هزليات، باورهای عامه و رسوم دانست. فولکلور از دو کلمه انگلیسی فولک به معنی توده و لور به معنی دانش تشکیل شده است.

  با اين تعريف وارد اين بحث مي شويم كه حافظه تاريخي ملل سرشار از يك نوع فرهنگ عاميانه و مصطلح در بين عامه مردم است كه تاثير بسزايي در تربيت فكري نسل هاي بعد دارد. يكي از اين موارد كه در باور عاميانه مردم رواج داشته و هنوز هم ادامه دارد موضوع داستانها و ضرب المثلهاست و مي توان گفت تمام جلوه هاي يك فرهنگ را با ظرافت و لطافت همراه خود دارد و نسل به نسل و لساني منتقل مي شود.

  امروز يك حكايت كوتاه ولي جالب و خواندني و پندآموز از همين فرهنگ عاميانه كه در آواجيق قديم ها اهالي نقل مي كردند و هنوز هم كهنسالان آواجيق ذكر مي كنند و من هم بسيار از زبان مرحوم مادربزرگ عزيزم و ديگران شنيده ام براي شما بازديدكنندگان گرامي ارائه مي كنم.

  مي گويند در ايام قديم در مجلسي عده اي از بزرگان و روساي طوايف جمع بودند، بعد از صرف ناهار نوكر و پيشكار يكي از اين خوانين متوجه مي شود در لابلاي سبيل قطور و چخماقي اربابش چيزي از غذا مانده است. نوكر كه نه جرات اشاره كردن داشته و نه مي توانسته در بين اين همه، اربابش را متوجه قضيه كند، در عين هوشمندي و ذكاوت در قطعه شعري مي گويد:

آقالار آقاسي، بي لرين خاصي (سرور همه مردها، سردسته خواص)
سيلينسين كويلون،قالماسين پاسي (قلبت پاك باشد و زنگاري نداشته باشد)

دولدولون صاحيبي، قنبر آقاسي (به صاحب دولدول"اسب مختار" و به سرور و صاحب قنبر)
داديان يتيشسين آقام يا علي (حضرت علي فرياد رست باشد)

آقالار آقاسي، بي لر يمني (سرور همه مردها)
آقام بير سوز دييم، الدورمه مني (آقاي من چيزي مي خواهم بگويم به من امان بده)

گولشان باغيندا بير جوت قناري (در باغ گلشن يك جفت قناري)-كنايه از سبيل-
يوللا بش قارداشي گئتسين گتيرسين (بفرست پنج برادر را تا آنها را بياورند)-كنايه از پنج انگشت-

  خان سريع متوجه قضيه شده و دستي به سبيلهايش مي كشد و آنها را تميز مي كند. در بين اين جمع يكي متوجه قضيه مي شود و به بهانه مراجعه جهت اجابت مزاج (مستراح) نوكرش را جلوي دستشويي شماتت مي كند كه ببين نوكر فلاني چقدر قشنگ اربابش را در كمال ادب و احترام و با ذكاوت آگاه كرد و در حقيقت اربابش را در بين جمع به جهت اين تربيت و پرورش سربلند نمود خلاصه مطلب اينكه حالا تو هم بايد با حركتي و سخني اين چنيني، كاري كني تا در مورد من هم اينگونه بگويند.

   ارباب برمي گردد و در مجلس مي نشيند سپس به نوكرش اشاره مي كند به اين معنا كه تو هم هنرنمايي كن و بالاخره هوشي به خرج بده كه نوكر خطاب به اربابش در عين حماقت گفت:

""""""""آقا آقا، ماوالداكي بيغيندا"""""""
(آقا آقا، قضيه دستشويي تو سبيلت)

  اين دقيقاً مثالي بليغ و لطيف از حسن تربیت و هوشمندي و ذكاوت و بیان جکیمانه يك فرد و يك مشاور است و نكته سنجي و دانستن جايگاه سخن و اينكه در كجا، چه وقت و چگونه بايد بر زبان آورد تا ضمن اثربخشي و حفظ آبروی افراد، شان و منزلت آنان حفظ گردد. از منظر دیگر حاکی از برداشتهای ناشیانه و توقعات نابخردانه برخی انسانهای نوکیسه است که بدون فراهم نمودن اسباب بزرگی به غلط بر جای بزرگان تکیه می زنند ولی بزودی مشت آنها نزد دیگران باز و هویت واقعی آنان بر ملا می شود. 

واي از آن لحظه که از پرده برون افتد راز

تا سيه روي شود هر که در او غش باشد

 <<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

انتخابات مجلس نهم و سهم منطقه بزرگ آواجیق(حوزه انتخابيه ماكو-چالدران)استان آذربايجانغربي

 

ضمن عرض سلام دوباره حضور بازديدكنندگان وبلاگ و هم ولايتيهاي سخت کوشم در آواجيق:

  باز هم انتخابات مجلس و باز هم تكاپوي عزيزان نامزد شركت در انتخابات مجلس و باز هم وعده و وعيد و باز هم ساخت پل و درمانگاه و بيمارستان و احداث جاده آسفالته و مسجد و مدرسه و الي ماشاا... قول مساعد و دستور و ....

  باز هم سر زدن نامزدهاي محترم و سركشي به منطقه و روستاهاي محروم آواجيق و كارناوال اخذ راي و ژستهاي مدير مآبانه و باز هم شركت سياسي در مراسم سيد و سرور شهداي دو عالم و آزادگان جهان و باز هم حضور در بين مردم و تاج گل در مراسم ختم و كمك هاي مالي به مساجد و مدرسه ها و تيمهاي ورزشي و متناسب با زمان، خوان رنگين غذا و باز هم .... وباز هم ....

باز هم دوباره ها و دوباره ها ودوباره ها 

  در منطقه محروم و شهيدپرور و دوست داشتني آواجيق هم طبق معمول رد نامزدهاي انتخاباتي را به فراخور زمان و موقعيت مي توان ديد و تلاش جهت اخذ اصلحيت از مردم سختي كشيده و رنج ديده و محروم از هر امكان آواجيق.

  روي سخن حقير خداي نكرده با آن بزرگواري نيست كه با نيت خالص و الهي و به قصد قربه الي ا.. و خدمت به خلق ا... (خداوند رحمان و بصير هم مي فرمايند از حق خود گذشت مي كنند ولي از حق الناس ابداً) آستين همت را بالا زده و با هدف آباداني مملكت و ميهن و شهر و منطقه خويش و نه آبادي جيب خود پاي به عرصه مي گذارد.

  روي سخن من با آن عده اي است كه در ظرف بالا نمي گنجند و با اهداف دنيايي قصد دغل بازي و عوام فريبي دارند. و متاسفانه بدون اينكه خود بدانند اسير هواي نفس و امر شيطان گشته و با مستمسك قرار دادن مردم قصد دنياطلبي دارند.

امير مومنان علي (ع) در نامه اي خطاب به معاويه مي فرمايند:
تو را بر حذر می دارم از اینکه به فریب آرزوها ادامه دهی و ظاهر و باطنت یکسان نباشد …

و باز هم مولاي متقيان در جايي ديگر مي فرمايند:
«دین را حصار دولت خود گران و شکرگزاری را حفاظ نعمت خود؛ زیرا هر دولتی که در حصار دین باشد، شکست ناپذیر است و هر نعمتی که در حفاظ شکرگزاری باشد ربوده نشود»

  باز هم فصل انتخابات است و سوداي قدرت و شوكت براي كساني كه هدفشان چيزي غير از خدمت خلق است برپاست و جالب اينكه از هيچ راهي جهت شناساندن و تبليغ حذر نمي كنند و در اعمال و رفتارشان اثري از خداترسي و تقوي نيست كه اگر بود

۱---> جز راست نمی گفتند
۲---> ریا نمی کردند
۳---> وعده دروغین نمی دادند
۴---> تخریب نمی کردند
۵---> دین را ابزار رسیدن به هوای نفس نمی کردند
۶---> در انتخاب اطرافیانشان دقت می کردند
۷---> دینداری وجه اصلی اعمالشان بود

و ....

به عمل کار برآيد به سخنراني نيست = به خرد کار برآيد به پريشاني نيست

  در آواجيق هم شنيده ها حاكي از آن است كه پاي نامزدهاي محترم انتخابات مجلس نهم علي الخصوص تازه واردها به اين منطقه محروم باز شده و مطمئناً هر چه به روزهاي حساس انتخابات نزديك شويم رفت و آمدها بيشتر خواهد شد. لازم به ذکر است که مردم به این نوع حرکات نامزدها حالا با عینک سنجش می نگرند و حتی آن روستایی صبور و سختی کشیده آواجیقی نیز با دیده تعالیم اسلامی که به مدد جمهوری اسلامی و رشد و بلوغ افکار عمومی شکل گرفته کمتر توجهی به این جلوه های گذرا می کند چون می داند و دیده است و به مدد تجربه دریافته است که چه فردی و با چه خصوصیاتی اصلح تر است جهت نمایندگی او در امور کشوری و این حقی است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به او تعلق گرفته است. 

در این میان البته اميدواريم كه نمايندگان قبلي كه باز هم قصد وكالت از سوي مردم اين منطقه را دارند هم به آواجيق آمده و ضمن تلاش جهت موفقيت دوباره، از خدمات انجام شده در اين منطقه نيز در دوره هاي قبلي سخن بگويند و از برنامه هاي آتي و اعلام اينكه عملكرد ايشان تا چه حد در منطقه مثمر ثمر بوده است؟ و تلاششان در طول دوره وكالت، براي مردم چه چيزي به ارمغان آورده است؟ كه عمل هر كس ملاك مقايسه است و سنجش وزن.
  اينها مطالبات مردم منطقه است و با توجه به وسعت اين حوزه انتخابيه،

 بالاخره مردم آواجيق هم سهمي از اين آراء دارند و لااقل به ميزان همين سهم، نامزد محترم بايد پاسخگوي مردم باشد؟

 

  ضمن قدرداني و عرض سپاس و تشكر از زحمات فراوان همه عزيزان و دلسوزاني كه در ادوار گذشته وظيفه نمايندگي حوزه انتخابيه ماكو و چالدران و توابع را در مجلس شوراي اسلامي داشته اند و همچنين آرزوي موفقيت براي نامزدهاي فعلي.

نامزد محترم انتخابات مجلس نهم از حوزه ماكو و چالدران جهت استحضار معروض مي دارد: 

  مردم مرزنشين و غيور آواجيق دانشگاه و بيمارستان و اتوبان سه بانده و پارك آبي و شهربازي و آزمايشگاه و مركز تجاري خريد و گمرك و هتل سه ستاره و ژوراسيك پارك و تابلوهاي نئون شب نما و مسيرياب و سامانه اتوبوسهاي تندرو كولردار و فرودگاه و .... نمي خواهند.

۱---> مردم آواجيق يك درمانگاه درست و حسابي و داروخانه اي كه حداقل داروهاي اولیه مورد نياز را داشته باشد مي خواهند. اين مردم مرکز مناسب بهداشت و دكتر مي خواهند.
۲---> مردم آواجیق حمام عمومی مناسب می خواهند. توجیه اینکه تک حمام عمومی واقعاْ خوب شهر آواجیق با آن هزینه در ساخت سالهاست که تعطیل شده چه می باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۳---> مردم آواجيق مدرسه مجهز برای تحصیل فرزندانشان می خواهند که چهار تا رایانه سالم داشته باشد آزمایشگاه داشته باشد. وا... قسم که چه استعدادهایی از همین آواجیق به همت و پشتكار خود در کشور به کجاها رسیده اند و چه استعدادهایی که پژمرده اند و از دست رفته اند.
۴---> مردم آواجیق جاده روستايي مناسب برای عبور و مرور و جاده اصلی آسفالته سالم می خواهند. آقای نماینده محترم، جاده چالدران-آواجیق چند سال است به اين شكل درب و داغان باقي مانده؟ شما چند بار از اين جاده عبور كرده ايد؟ براي حل اين معضل چه كرده ايد؟ اين جاده اهم نبود مهم كه بود. مگر آواجيق چند مسير ورودي دارد؟ يكي از سمت چالدران كه اين وضعيتش است و ديگري هم از سمت ماكو كه چه بگويم. چند سال ديگر بايد صبر كرد تا اين جاده به حول و قوه الهي تكميل شود؟ وضع عبور و مرور از اين جاده را ديده ايد علی الخصوص در زمستان؟ مسير ورودي به شهر آواجيق( كليساكندي) را سالهاست سيل برده و سالها طول كشيد تا درست شود و هنوز هم كامل نشده و دچار مشكل است. آقاي نامزد انتخابات اين را كه ديگر حتماً ديده ايد؟ سالها زمان براي يك پل فكسني. آجرك ا... انشاا... 
۵---> مردم آواجیق یک سیستم مناسب رفت و آمد می خواهند تاکسی می خواهند. وسيله نقليه مناسب جهت آمد و شد مي خواهند نه اینکه ساعتها سر جاده با فاصله ۵ کیلومتری از روستا منتظر بمانند که اگر خدا بخواهد یک ماشینی بیاید یا نیاید. البته خدا را شکر مینی بوس ها هم که دیگر جمع شدند.
۶---> مردم آواجیق یک اداره راه قوی به همراه ماشین آلات لازم و سالم و کافی می خواهند. اگر عنایت داشته باشید!!! منطقه آواجیق در زمستان برف گیر و دارای مناطقی صعب العبور است. خدا وکیلی ماشین آلات فعلی همان کلیساکندی را پوشش می دهد؟ مردم چقدر باید منتظر باشند تا راه روستایشان باز شود؟ به خدا قسم که بعد از سیل ویرانگر اخیر اهالی خیلی از روستاها بعد از کلی این در و آن در زدن نتوانسته اند لودر و بولدوزر را برای پاکسازی زمینهای زراعی از اثرات سیل برای ساعاتی در اختیار داشته باشند.
7---<  مردم آواجيق امكانات دامپزشكي و كشاورزي مناسب مي خواهند مگر شغل غالب مردم آواجيق چيست؟
8---< مردم آواجيق سوخت كافي جهت گرمايش منازل خود مي خواهند.
9---> مردم آواجيق امنيتي پايدار مي خواهند و پاسخگو.
۱۰---> مردم آواجیق رفاه نسبی مناسب می خواهند.
۱۱---> مردم آواجیق نماینده ای پاسخگو، شجاع و كارآمد و متدين مي خواهند كه به درد آنها رسيدگي كند و توجهش به مسائل مملكتي و وظايف نمايندگي اش باشد و نه بازيهاي سياسي و سهم خواهي ها و ....

و......

  و مردم آواجیق نیازمند توجه به این منطقه برای زدودن غبار محرومیت از چهره آواجیق هستند نیازمند دیدن نماینده خود و در میان گذاشتن مشکلات و شنیدن پاسخ.

  الان همین شهر آواجیق چقدر توانسته چهره یک شهر را به خود بگیرد؟ واقعاْ چقدر؟ جز ۴ تا خیابان نام گذاری شده و یک سالن ورزشی چه دارد؟؟؟ آیا صرف شهر شدن و ساختمان شهرداری و داشتن شهردار!!! کفایت می کند؟؟؟

  در آخر از هم ولايتيهاي عزيزم در آواجيق خواهش ميكنم بدون ورود و توجه به غوغاسالاريها و هياهوي سياسي كه در اطراف نامزدهاي انتخابات هميشه وجود دارد با ديدي باز و فكري آزاد و دقت نظر توام با مشورت به شناسايي نامزد مورد نظر خود و توجه به شرايط اصلي كه رهبر معظم انقلاب نيز بر آن تاكيد فرموده اند مانند دينداري، كارآمدي، شجاعت و دلسوزي و توجه به اين نكته كه سنگ بزرگ علامت نزدن است نسبت به تعيين انتخاب خود اقدام كنند. تا شهر و ديار و كشورمان به سمت و سوي آباداني حركت كند.

  امیدوارم نامزدهای عزیز و گرامی با در نظر داشتن اوامر خداوند متعال و توجه به توصیه های ائمه و حداقل نیم نگاهی به نهج البلاغه و سخنان گوهر بار امیر مومنان، از ريا و تجمل گرايي و ناراستي و وعده هاي نشدني پرهيز و با آراستن خود به سجاياي اخلاقي

بر دلهاي مردم حكومت كنند نه بر چشمهايشان

که افتادن از دل سخت تر و افتادن از چشم با چشم بر هم زدنیست

  و فراموش نكنند كه امر خداي قادر متعال بر نصرت طرفداران حق و صداقت و خط بطلان و نابودي اهالي باطل و ناراستی است.  

""" وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ اللباطِلُ اِنََّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً"""
«بگو: ‌حق آمد و باطل نابود شد. آری باطل همواره نابود شدنی است.»

 <<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

ماه محرم و عاشوراي حسيني در آواجيق

 

  از زماني كه من به ياد مي آورم مراسم ايام شهادت سرور و سالار شهيدان در آواجيق بسيار پرشور برگزار مي گرديد. و مردم با ايمان آواجيق نيز از مدتي قبل از فرارسيدن ماه محرم به تميز كردن و نظافت مساجد و حسينيه ها مي پرداختند و كم و كسري ليوان و استكان و بشقاب و قاشق و قند و خلاصه همه ملزومات مورد نياز را جبران مي كردند.

ماه محرم شهر آواجيق(كليساكندي)

  از آغاز دهه اول محرم نيز بزرگان روستا با مشخص شدن و آمدن روحاني به مسجد پاي منبر نشسته و از تعاليم عاشورايي كه توسط روحاني مطرح مي شد استفاده كرده و به عزاداري مي پرداختند. هر شب شور و غوغايي در مساجد آواجيق پرپا شده و اهالي روستا حتي اگر تعدادشان نيز كم بود چراغ مسجد را در اين شبها روشن نگه مي داشتند.

  هر شب نيز با هماهنگي كه صورت مي گرفت دسته هاي عزاداري روستاهاي نزديك به مساجد روستاهاي همجوار رفته و مراسمي داشتند چه آن زمان كه محرم در بهار و تابستان بود و چه زماني كه در زمستان و همراه با برف و كولاك شديد مي شد باز هم اين رسم رعايت مي شد. مثلاً دسته روستاي حالحال به روستاي جنگ تپه مي آمد و دسته روستاي ديلكوردي به روستاي عرب ديزج و قلي ديزج و دسته بيك كندي به كليساكندي و ...

 

  در روز عاشورا نيز دسته سينه زني روستا از مسجد روستا خارج و از كوچه هاي روستا و از درب منازل افرادي كه نذري داشته و يا قرباني داشتند عبور كرده و دوباره به مقابل مسجد باز مي گشتند و تا اذان ظهر به سينه زني و مرثيه سرايي ادامه داده و بعد از اذان و نماز ظهر و يا به عبارتي "قتل سيناندا" به مراسم نذري كه در چندين خانه روستا صورت مي گرفت مي رفتند. لازم به ذكر است كه در آواجيق دو نوع دسته عذاداري وجود داشت. يكي دسته عرب(سينه زني) و ديگري دسته زنجيرزني بود كه معمولاً دسته زنجيرزني محفل جوانترها بود.

مسجد جامع شهر آواجيق(روستاي كليساكندي)

مسجد جامع شهر آواجيق(روستاي كليساكندي)

  در آواجيق قديمها مراسم شبيه گرداني نيز بود و اين مراسم در روستاي زيباي "عرب ديزج" و "کلیساکندی(شهر آواجیق فعلی)" انجام مي شد. مردم از روستاهاي اطراف به اين روستاها مي آمدند. محل انجام مراسم شبيه گرداني در عرب ديزج جايي در ورودي روستا بود و خيل جمعيت مشتاق به تماشاي مراسم مي پرداختند و در لحظات خاص مراسم نيز صداي گريه و زاري آنها دشت آواجيق را پر مي كرد. پر از ياد سرور و سالار شهيدان حسين ابن علي(ع) و قمر بني هاشم آقا ابوالفضل العباس(ع) كه مردم آذري زبان علاقه قلبي شديد و عجيبي به نام نامي ايشان دارند.  

محل برگزاري مراسم شبيه گرداني در روستاي عرب ديزج
سمت راست جاده
 

  در روستای عرب دیزج مراسم شبيه گرداني توسط افرادی مانند لطفعلی خان آیرملو، ايمانعلي شادلو، محمد عليزاده، عباس عليپور و محمد آيرملو(فرزند نقدعلي خان) انجام مي شد. در دسته عرب(سينه زني) روستاي عرب ديزج محمد عليزاده مرثيه سرايي مي كرد و صداي گرمي هم داشت.

  در روستاي كليساكندي نيز مراسم شبيه گرداني قديمها در مسجد قديمي اين روستا كه حدود ۱۶۰ سال قدمت داشت و باني آن نيز همسر جد اعلاي من(همسر پاشاخان ميرپنج سرحددار منطقه)بود انجام مي شد و حال نيز در مسجد جديد اين روستا انجام مي شود. 

  در كليساكندي هم افرادي چون جواد آقا بيك زاده، حاج حيدرعلي صادق زاده، رمضان عليپور و حسنعلي كريم پور كه صداي "عطشانش" كل آواجيق را مي لرزاند مراسم شبيه گرداني را اجرا مي كردند و مداحي و مرثيه سرايي نيز بر عهده ايشان بود و بعدها افرادي مانند بايرامعلي محرمي، سعيد بيك زاده، حسين بابازاده و نريمان جاي ايشان را پر كردند. در دسته عرب كليساكندي حاج حيدرعلي و حاج سيف اله رضايي و در دسته زنجيرزني نيز مشهدي محرم بابازاده مداحي مي كردند.

  در ديگر روستاهاي آواجيق مانند روستاي زيباي جنگ تپه، ديلكوردي، حالحال، شادلو، قلي ديزج، اروج كندي و ارخشان و ... نيز مراسم ايام شهادت سيد الشهداء با ارج و قرب و تحرك خاصي انجام مي شود و معنويت اين روزها را در آواجيق در رفتار و برخورد اهالي به راحتي مي توان مشاهده كرد كه در عين محروميتي كه در اين منطقه بزرگ وجود دارد ولي عشق به امام و آقام ابالفضل و حضرت زينب در پوست و خون و رگشان ريشه دوانده. و چه زيباست وقتي دسته ها در روستاها بيرون مي آيند شربت ها پخش شده و قرباني ها انجام مي شود و صداي هق هق گريه اهالي روستا و مردان و زنان فضا را پر مي كند و انصافاً بي ريا و بي غل و غش است و انشاا...  مقبول درگاه خداوند متعال. 

 

""اجراي مراسمي خاص در آواجيق""

  يكي از خاص ترين برنامه هاي ايام دهه شهدت حضرت امام حسين(ع)، مراسمي است كه قبلاً در روستاي جمال كندي و سليمان عاقل، و در اين اواخر هم در روستاي بي كندي اجرا مي شود و مردم بسياري را از مناطق دور و نزديك به مكان اجراي آن مي كشد. 

  اين مراسم مربوط به "علم(علامت)" است. علمي كه چيزي مانند نعل است و بر سر چوبي به طول ۱۳۰ سانتي متر قرار گرفته و در سر ديگر آن چوب نيز كمري قرار دارد تا فردي كه علم را حمل مي كند آن را به كمر خود محكم كند. دور اين چوب نيز با پارچه هاي سبز رنگ و متبرك پوشانده شده است. طبق اقوال و شنيده هاي افرادي كه از نزديك شاهد اين موضوع بوده اند اين علم كه در داخل جعبه و در مسجد روستا قرار دارد در روزهاي دهه اول محرم در داخل اين جعبه تكان مي خورد تا روز "تاسوعا" كه روز اجراي اين مراسم خاص مي باشد.  

خاص بودن اين مراسم در اين است كه:

  هر كسي كه مايل باشد مي تواند اين علم را به كمر خود ببندد. وقتي فردي علم را به كمرش مي بندد، مجريان اين مراسم شروع به خواندن دعايي از روي كتاب و تكرار آن توسط فرد و فرستادن صلوات مي كنند و مي گويند اگر نيت فرد پاك باشد علم شروع به حركت مي كند و مجدداً عرض مي كنم كه "علم شروع به حركت مي كند" و با سرعتي اعجاب آور و خارج از کنترل انسان، فرد را به دنبال خود به اين سو و آن سو مي كشد و حضار كاملاً متوجه مي شوند كه اين فرد اصلاً با ميل و اختيار خود حركت نمي كند و نمي تواند حركاتي اين چنين آن هم در جايي كه اين مراسم اجرا مي شود و معمولاً برف و گل و لاي و بالا و پايين و سنگلاخي است و پر از جمعيتي كه در همه جا و بدون نظم ايستاده اند. و خود افرادي هم كه علم در كمر آنها حركت كرده است به اين نكته اذعان دارند كه حركتي از خودشان ندارند و گاهي از ناتواني در دويدن با سرعت حركت علم به روي زمين كشيده مي شوند و اين علم است كه آنها را جابجا مي كند ولي تاكنون خبر هيچگونه آسيب ديدگي ذكر نشده است. و اين علم، فرد را به سمتي مي كشد كه يا كسي نذري داشته باشد و يا قرآن و چيز مقدسي وجود داشته باشد.

  بنده در اين مراسم بودم و از نزديك شاهد ماجرا. و نذري كردم كه اگر سمت من بيايد آن را اداء كنم و درست در همان لحظات علم و فرد حامل آن با سرعتي زياد سمت من آمد كه اگر با آن شدت به من برخورد مي كرد كه حسابم پاك بود ولي به آرامي علم سرش را روي شانه راست من گذاشت و بعد از اداء نذر با حركت سر علم كه مانند تشكر است باز به سمت حضار و افرادي كه نذر و نيازي داشتند حركت كرد و جالب اينكه نذر من بعدها قبول شد.

 

  قبل از مراسم مجريان اين مراسم به حاضرين مي گويند كه با كارهايي بيهوده علم را نيازمايند و امتحان نكنند. كارهايي كه من شاهدش بودم و ديدم كه شايد حدود يك كيلومتر دورتر از مكان اجرا، علم خودش را ميني بوسي مي كوبيد يعني دائم عقب و جلو مي شد و فرد حامل علم نيز بي اختيار حركت مي كرد بعد افراد اطراف علم تقاضا كردند كه اگر قصد آزمودن علم مي باشد بگويند، كه معلوم شد مبلغ ۵۰۰۰ ريال نذر را زير چرخ ميني بوس گذاشته اند.

   و يا در صحنه اي علم محكم خود را به طرز عجيبي به ماشين نيروي انتظامي حاضر در صحنه مي زد و نيروهاي موجود نيز اعلام كردند كه نذري ندارند و بعد مشخص شد كه قرآني در ماشين است كه تا آن را نياوردند و علم زيارتش نكرد آرام نشد. علم به شكل جالبي دور قرآن كريم مي چرخيد و بعد دور شد. از اين گونه صحنه ها در اين مراسم بسيار ديده مي شود.

  در يكي از اين موارد فردي نزديك شد تا علم را به كمر ببندد. البته اين فرد طوري كه اطرافيان مي گفتند سست ايمان و بي اعتقاد بود و فردي معلوم الحال. بسيار اصرار كرد تا آخر علم را به كمرش بستند ولي هر چه دعا خواندند و صلوات فرستادند علم حركتي نكرد علم را باز كردند و بر كمر ديگري بستند و دوباره ايشان اصرار كرد كه مجدد بر كمرش ببندند و وقتي بستند علم شروع به چرخيدن در جاي خود كرد آن چنان چرخيد و چرخيد كه نتوانستند نگهش دارند و سپس آن فرد را چنان به زمين زد كه خون از بيني اش جاري شد و تا يك ساعت گيج و منگ در گوشه اي نشسته بود. يعني در حقيقت افرادي هم بودند كه علم در كمر آنها حركت نمي كرد.

  در موردي ديگر علم حامل خود را به داخل روستا و به داخل آغل گوسفندان كشيد و روي گوسفندي ايستاد كه صاحب ان قسم مي خورد كه آن را نذر كرده بود ولي به جهت آزمودن علم اعلام نكرده بود.

  به هر صورت اين مراسم جزو مراسمي است كه در روز تاسوعاي حسيني در آواجيق اجرا مي شود و بنده هم حداقل سه بار و در سه سال ناظر اين قضايا بوده ام و قصدي هم در رد و تاييد ندارم و هدفم هم از ذكر موضوع تاييد و يا رد نبوده و فقط و فقط جنبه آشنايي بازديدكنندگان عزيز و گرامي مي باشد.

عذاداري هايتان مقبول درگاه باريتعالي

<<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

جمعه بازار اقتصاد ايران/ درد دل

 

 اقتصاد در دنياي امروزي حرف اول و آخر روابط بين كشورها و نقطه اتصال و پيوند ميان آنهاست كه سياست كشورها در قبال يكديگر را نيز مي توان تا حد زيادي نشات گرفته از آن دانست. مباحث اقتصادي، كالاهاي استرات‍ژيك و توانايي هاي اقتصادي هر كشور نقش مهمي در روابط آن با دنياي بيرون و قدرتهاي اقتصادي دارد چه قدرت چانه زني در سطوح مختلف سياسي به پشتوانه همين قدرت اقتصادي كه ذكر شد صورت مي گيرد. و مثال بارز براي اين نكته كشور چين است كه حالا بعنوان يكي از قدرتهاي دنيا خود را معرفي و در معادلات سياسي واقتصادي دنيا جايگاهي پيدا كرده است و همه اينها نيست مگر به مدد بيداري اژدهاي خفته چين و پويايي اقتصادي اين كشور كه تمام دنيا را غافلگير و مصرف كننده خاص خود نموده است.

 با نيم نگاهي به اقتصاد كشور خودمان اگر بحث تحريم ها را كه به حق مانع اصلي رشد اقتصادي و حركت رو به جلوي ماست كنار بگذاريم در مي يابيم كه  همه مشكلات ما ريشه در تحريم ندارد. و نمي توان هر كم و كاستي در اقتصاد كشور را به تحريم ها وصل كرد 

بطور مثال:

  اتفاقات عجيب و غريب در سياستهاي اقتصادي، عدم اهميت به بخشهاي سود آور اقتصاد، ايجاد بازارهاي انحصاري، تلاطم عجيب و غريب در بازارهاي طلا و ارز، بي اهميتي به كشاورزي، فراري شدن سرمايه گذاران كلان، شكست طرحهاي بي توجيه مانند بنگاههاي كوچك اقتصادي، اعطاي وامهاي بي سر و ته به عده اي سودجو بدون حساب و كتاب، نوسانات دائمي و آني قيمتها در تمام سطوح، فشار روزافزون بر عامه مردم، و ناياب  و كمياب شدن محصولات و به دنبال آن افزايش قيمت، عدم تبعيت اجزاء اقتصاد از نهاد سياست گذار اقتصادي، افزايش نقدينگي و ناتواني سيستم اقتصادي در جريان دادن به اين نقدينگي جهت كاهش فشار ناشي از آن، حركت نقدينگي به بازارهاي خاص و كم دردسر ولي سودآور، اقتصاد ناتوان از دريافت ماليات و سهم ناچيز ماليات در درآمد كشور(كل درآمد ماليات نيز مربوط به مالياتهاي مستقيم است كه از حقوق كاركنان در همان ابتدا كسر مي شود)، بي توجهي به اين وضعيت و سعي در وارونه انگاري قضاياي اقتصادي، اختلاط درگيريهاي سياسي با امور اقتصادي و گروكشي و انگ زدنها و بي توجهي به آسايش مردم و.... و از همه مهم تر عدم صداقت و شفافيت سياست گذاران اقتصادي با مردم كه مقام معظم رهبري نيز در بيانات اخيرشان مسئولين را به صداقت با مردم امر فرموده اند و موارد بسياري از اين دست.....

 

آيا همه اينها ربطي به تحريم ها دارد؟

 

مقام معظم رهبري:

  مسئولان را به قدرشناسي مردم و نيت خدمتگزاري خالصانه توصيه كردند و در خصوص توقعات مردم از مسئولان افزودند: تعامل و همكاري و وحدت مسئولان به ويژه در رده هاي بالا، تمركز بر اولويت هاي كشور و پرهيز از مسائل فرعي و حاشيه اي، كار و تلاش بي وقفه، صداقت، عمل به وعده ها، دوري از مناقشات، امانت و پاكدستي، برخورد با متخلف خائن، حل مسئله اشتغال، تقويت توليد، كشاورزي و صنعت از مطالبات اصلي مردم هستند.

 

  هر روزه در روزنامه ها و جرائد با تيترهاي اقتصادي بسياري روبرو مي شويم كه به واقع نمي توان همه آنها را تحت تاثير بازي سياسي و فشار و اين حرفها دانست زيرا كه فشار واقعي در بين سطوح مردم است كه با جان و دل و پوست و خون درگير مسائل هستند. بطور مثال فلان روزنامه مي نويسد حباب قيمت در بازار سكه وجود دارد. اين قضيه را هر عقل سليمي مي پذيرد و مردم نيز درك مي كنند و مي بينند و مي دانند كه دليل اين فاصله قيمت سكه بهار آزادي 8،133 گرمي كه امروز 617000 تومان بود با قيمت واقعي آن چيزي حدود 90000 تومان است سپس مسئولين مرتبط، كل قضيه را نفي و آن را ناشي از فشار به دولت محترم و ولايي و بانك مركزي مي دانند ولي همان بانك مركزي كمي بعد با انواع و اقسام سياستها در صدد كنترل بازار است در صورتي كه يك نوجوان كارگر در كف بازار هم مي فهمد كه اين سياستها هيچ تاثيري ندارد و قيمت سكه بالاتر هم خواهد رفت كه رفت و باز هم خواهد رفت. و سياستهاي اخير بانك مركزي هم با شكست روبرو شد.

  اختلاس سنگين و شرم آور صورت گرفته، مردم مي دانند كه بالاخره اين اتفاق در مجموعه اقتصادي مملكت و به جهت سهل انگاري يا تخلف يا ضعف مديريت يا ايراد سيستمهاي نظارتي يا .... رخ داده، آقايان مسئولين از رئيس محترم بانك مركزي گرفته تا مديران عامل بانكهاي درگير همه نفي مي كنند.

مديران گرامي و عزيز مسئول در اين زمينه

  شما ضعف مديريت نداريد، نديده ايد، سهل انگاري نكرده ايد، تخلف نكرده ايد، سيستمهاي نظارتي بانكها هم درست عمل كرده اند، كسي سفارشي نكرده، خوب حتماً دست از ما بهتران در كار است و اجنه زحمت هزارها ميليارد پول را كشيده اند و تخلف كرده اند و سهل انگاري كرده اند و سفارش كرده اند و نظارت نكرده اند و .......

محض اطلاعتان عرض مي كنم عزيزان مدير دنيا خدايي دارد و خداوند هم قادر متعال است و بر همه چيز آگاه

در مورد ديگر مسائل هم همين نكته صدق مي كند:

در مدارس دولتي پولهايي تحت عناوين مختلف با فشار و اجبار از والدين دريافت مي شود مانند كمك به مدرسه، هزينه هوشمندسازي مدارس، دريافت پول در هنگام ثبت نام و ....

اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران:


   دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودكفائي كشور به طور رايگان گسترش دهد.

  وزير محترم آموزش و پرورش اولين نفري است كه اين موضوع را نفي مي كند و دستور به بررسي موضوع و طرح شكايت در موارد تخلف مي دهد.

  آقاي وزير محترم نيازي به رد يا قبول شما نيست چون اين طبيعي است كه شما قبول نكنيد. اصل مردم هستند كه مي بينند و مجبورند پول را هم بدهند و ديگر نكته اينكه چقدر به سيستم نظارتي شكايت و پاسخگويي اعتقاد داريد؟

  به خداي احد و واحد كه هر روز 5 مرتبه در مقابلش نماز مي گذاريم چقدر به سيستم نظارتي و شكايت و رسيدن به پاسخ و برخورد با متخلف اعتقاد داريد؟

 

  موضوعاتي مانند اختلاس عظيم بانكي و موضوعات مربوط به اختلاس در مجموعه صندوق بازنشستگي و سازمان تامين اجتماعي هم كه ديگر هيچ.

  واقعاً چه كسي پاسخگو است؟ پاسخگوي همه اين مصائب و گسستگي هاي اقتصادي و وارونه انگاريهاي مديران اقتصادي كه باعث فشار روزافزون بر مردم و استيصال و سرافكندگي والدين مي شود و..... الي ماشاا... ؟؟؟؟؟

  آيا نمي توان همه اين موارد را يا حداقل بخشي از اين معضلات و فشارهاي مختلف و جانفرساي روي دوش مردم را ناشي از ضعف مديريت و بكارگيري سيستم آزمون و خطا دانست؟؟؟ آيا مسئولين اقتصادي و صنعتي و كساني كه طناب طويل سياستهاي پولي و مالي در دستان آنهاست را نبايد پاسخگو دانست؟؟؟ پس براي اين اختلاس عظيم بانكي، نوسانات شگفت انگيز بازارهاي داخلي، ورشكستگي كالاهاي استراتژيك صادراتي و افزايش بي هدف واردات كالاهايي كه مشابه داخلي آن كيفيت به مراتب مطلوب تري دارد و  و  و.... چه كسي پاسخگوست؟؟؟ آيا اگر مديران محترم بر اساس لياقت و شايستگي و تعهد به نظام اسلامي و تعهد به خدمت به مردم انتخاب و انتصاب شوند بسياري از اين مشكلات حل نخواهند شد؟؟؟ آيا و آيا و آيا... ؟؟؟

باز هم نظر همه عزيزان را به فرموده خداوند رحمان و رحيم در سوره صف جلب مي كنم:

يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ‏(2) كبرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ‏(3)

هان اي كساني كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزهايي كه خود عمل نمي‏كنيد به مردم مي‏گوييد ( 2) خشم بزرگي نزد خدا منتظر شما است اگر بگوييد آنچه را كه عمل نمي‏كنيد ( 3)

امام علی علیه السلام به مالک اشتر سفارش می کند:

  و اگر رعیت بر تو گمان ستم برد، عذر خود را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانی شان در آر؛ که بدین رفتار نفس خود را به فرمان آورده و با رعیت مدارا کرده و حاجت خویش را برآورده و رعیت را به راه راست واداشته باشی.


  باتوجه به نقش صداقت در شیوه زمامداری است که علی(ع) به مالک‏اشتر توصیه‏می‏کند، که با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایی که همراه عمل‏نیست پرهیز کند. زیرا که وعده‏های بدون عمل و نشان دادن غیر واقع را به صورت‏واقع; موجب خشم خدا ومردم می‏شود.

  حضرت خطاب به مالک‏اشتر فرمود: «و ایاک والمن علی رعینک با حسانک او التزید فیما کان من فعلک او ان تعدهم فتع موعدک‏بخلفک فان المن یبطل الاحسان و التزید یذهب بنور الحق، و الخلف یوجب المقت‏عندالله و الناس.

  از منت نهادن بر رعیت‏ به جهت احسانی که نموده‏ای و یا بیش از حد جلوه دادن آنچه‏کرده‏ای بپرهیز، و نیز از دادن وعده‏ای که خلف می‏کنی احتراز کن; چه منت نهادن،احسان را بی‏ارزش می‏کند و زیاده‏نگری روشنایی حق را می‏برد و خلف وعده موجب خشم‏خدا و مردم می‏شود.

 

  در آخر عرض می کنم که این مطلب درددل یک بچه مسلمان و عاشق ایران اسلامی است که اعتقاد راستین و راسخ به مقام ولایت و امر ولایت و رهبری دارد.

<<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>

 

ايام سوگواري شهادت سالار شهيدان امام حسين(ع) و ياران با وفايشان

 

  اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِيَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميرِالْمُؤْمِنينَ و َابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ

امام حسين(ع):

  مردم دین را تا آنجا می خواهند که زندگی خود را با آن سروسامان بخشند؛ و وقتی زمان امتحان پیش آید دینداران اندک خواهند بود... !

 

             """"يا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ"""

  اى اباعبداللّه من تسليمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قيامت

 

 اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدايا قرار ده زندگيم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد

 

<<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>


شعري در مدح زبان ترکی از شهريار ملك سخن استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی(شهريار)

                 

  شعری از اشعار استاد شهریار عزیز در ارتباط با زبان ترکی برای شما عزیزان ارائه می کنم. امیدوارم با خواندن و توجه به مفاهيم بليغ آن، دقت نظر بیشتري بشود به این زبان که پشتوانه ای از فرهنگ ،هنر، تاریخ و ارتباطات آذري زبانان در قالب كشور عزيزمان ايران دارد و استاد شهريار به زيبايي به تمثيل آن پرداخته اند.                     

                     توركين ديلي

تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز
اؤزگه  دیله  قاتسان   بو اصیل   دیل    اصیل اولماز

اؤز شعرینی  فارسا – عربه  قاتماسا  شاعیر
شعری اوخویانلار ،  ائشیدنل ر کسیل  اولماز

فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن  آپارمیش

صابیر  کیمی بیر سفره لی شاعیر پخیل اولماز

تورکون  مثلی  ،  فولکلوری  دونیادا   تک دیر
خان یورقانی،کند ایچره مثل دیر،میتیل اولماز

آذر  قوشونو  ،  قیصر رومی  اسیر  ائتمیش
کسری سؤزودور بیر بئله تاریخ ناغیل اولماز

پیشمیش کیمی شعرین ده گرک داد دوزو اولسون
کند  اهلی بیلرلر  کی  دوشابسیز  خشیل   اولماز

سؤزلرده   جواهیر   کیمی  دیر  ،  اصلی  بدلدن
تشخیص وئره ن اولسا بو قدیر زیر – زیبیل اولماز

شاعیر  اولابیلمزسن ،  آنان دوغماسا  شاعیر
مس سن،آبالام،هر ساری کؤینک قیزیل اولماز

چوخ قیسسا بوی اولسان اولیسان جن کیمی شیطان
چوق دا   اوزون  اولما   ،   کی  اوزوندا  عاغیل   اولماز

مندن ده نه ظالیم چیخار،اوغلوم،نه قیصاص چی
بیر  دفعه  بونی  قان  کی  ایپکدن   قزیل  اولماز

آزاد  قوی   اوغول  عشقی   طبیعتده   بولونسون
داغ–داشدا دوغولموش ده لی جیران حمیل اولماز

انسان اودی دوتسون  بو ذلیل خلقین الیندن
الله هی سئوه رسن،بئله انسان ذلیل اولماز

چوق دا کی سرابین سویی وار یاغ–بالی واردیر
باش عرشه ده چاتدیرسا ، سراب  اردبیل اولماز

ملت غمی اولسا،بو جوجوقلار چؤپه دؤنمه ز
اربابلاریمیزدان  دا   قارینلار   طبیل   اولماز

دوز واختا دولار  تاختا  طاباق  ادویه  ایله  
اونداکی ننه م سانجیلانار زنجفیل اولماز

بو "شهريار"ين طبعي كيمي چيممه لي چئشمه

کوثر   اولا بیلسه   دئمیرم   ،   سلسبیل  اولماز

 

 

                                                            ترجمه آذري

      Türkün Dili

Türk'ün dili tək sevgili istəkli dil olmaz,
Özgə dile qatsan, bu əsil dil əsil olmaz.

Öz şe'rini Fars'a, Ərəb'ə qatmasa şair,
Şe'ri eşidənlər, oxuyanlar kəsil olmaz.

Pişmiş kimi şe'rin də gərək dad-duzu olsun,
Kənd əhli bilərlər ki, doşabsız xəşil olmaz.

Sözlər də cəvahir kimidir, əsli bədəldən,
Təşxis verən olsa bu qədər zir-zibil olmaz.

Şair ola bilməzsən, anan doğmasa şair,
Missən a balam, hər sarı köynək qızıl olmaz.

Ötməz, oxumaz bülbülü salsan qəfəs içrə,
Dağ-daşda doğulmuş dəli ceyran həmil olmaz.

İnsan odur, tutsun bu zəlil xalqın əlindən,
Allah'ı sevərsən, belə insan zəlil olmaz.

Hər çənd Sərab'ın südü cox, yağ-balı çoxdur,
Baş ərşə də çatdırsa Sərab Ərdəbil olmaz.

Millət qəmi olsa bu çocuklar çöpə dönməz,
Ərbablarımızdan da qarınlar təbil olmaz.

Məndən də nə zalım oğlum, nə qisasçı,
Bir dəfə bunu qan ki, ipəkdən qəzil olmaz.

Düz vaxtda dolar taxta-tabaq edviyə ilə,
Onda ki, nənəm sancılanar, zəncəfil olmaz.

Fars şairi cox sözləri bizdən aparmış,
Sabir kimi bir süfrəli şair paxıl olmaz.

Türk'ün məsəli, folkloru dünyada təkdir,
Xan yorğanı, kənd içrə məsəldir, mitil olmaz.

Azər qoşunu qeysər-i Rumu əsir etmiş,
Kəsra sözüdür, bir belə tarix nağıl olmaz.

Bu Şəhriyar'ın təb'i kimi çimməli çeşmə,
Kövsər ola bilsə demirəm, Səlsəbil olmaz.

                                                             

                                                          ترجمه فارسي

هيچ زباني به مانند زبان عاشقانه و دوست داشتني تركي نيست

اگر اين زبان اصيل را با زبان ديگري مخلوط كني ديگر اصيل نخواهد بود


اگر شاعر شعر خود را با فارسي و عربي مخلوط نكند

آنهايي كه شعر را مي خوانند و يا مي شنوند كسل نخواهند شد

 

شاعر فارسي زبان اكثر حرفهاي خود را از ما برداشته

شاعري مانند صابر كه حرفي براي گفتن دارد بخيل نمي شود

 

ضرب المثلها و فلكلوريهاي تركي در دنيا نظير ندارد

در روستا مَثَل است كه لحاف خان از پارچه كهنه درست نمي شود


لشكر ترك قيصر روم را به اسارت گرفت

گفته انوشيروان است كه چنين تاريخي نمي تواند داستان باشد


شعر بايد مانند غذا طعم و نمك داشته باشد

تمام اهل روستا مي دانند كه بدون دوشاب نمي توان خشيل ( نام يك غذاست ) درست كرد


حرفها مانند جواهر هستند كه اگر اصل و بدلي بودنش را

 كسي باشد كه تشخيص دهد اينقدر پست و آشغال نخواهد شد

 

نمي تواني شاعر شوي اگر از مادر شاعر زاده نشده اي

عزيزم تو مس ( كنايه از بدلي بودن طلا ) هستي . هر پيراهن زردي كه طلا نمي شود


اگر قدت زيادي كوتاه باشد حيله گر و مكار مي شوي

زياد هم بلند قد نباش كه آدم بلند قد عقل زيادي ندارد ( كنايه از متعادل بودن)


پسرم من نه مي توانم ظالم باشم و نه اهل قصاص

اين را در سرت فرو كن كه ابريشم پشم بز نمي شود


عشق را آزاد بگذار و اجازه بده آثار خود را در طبيعت (طبيعت انساني) نشان بدهد

 غزال وحشي كه در كوه و صخره ها به دنيا آمده نمي تواند حيوان آرامي شود

 

انسان كسي است كه دست مستضعفان را بگيرد ( ياري كند

كسي كه خدا از او راضي باشد ذليل نمي شود


هر چند كه سراب آب معدني ، كره و عسل دارد

اگر سر به فلك هم بزند باز هم سراب نمي تواند اردبيل شود


اگر براي ملت غمخواري باشد اين بچه ها به تركه چوب( كنايه از لاغر شدن )تبديل نمي شوند

از اربابهايمان هم كسي پيدا نمي شود كه شكم گنده باشد


هميشه در و ديوار پر است از ادويه جات

اما وقتي كه مادرم شكم درد مي گيرد زنجبيل پيدا نمي شود


مانند طبع اين شهريار كه مي توان در چشمه آن شنا كرد

نمي گويم كوثر مي تواند باشد اما از سلسبيل افضل تر است ( دو آب بهشتی)

 

<<<<--<<<-<<-<-->>->>>-->>>>